آفتاب در سرزمین اصلاحات غروب نخواهد کرد

 

کوشا اقبال

شاید مهم ترین دستاورد فلسفه سیاسی ژان ژاک روسو، ستاندن  “حق ویژه ” از حاکمان بود. نتیجه ی این اندیشه پدید آمدن گفتمان یکسره “حق محور” در سراسر جامعه مدنی سیاسی بود، هرچند برخی فرزندان خلف گفتمان کل گرا و قطعیت یافته ی روشنگری از قبیل مارکس وتئوری سازان نازیسم این حق ویژه را سخاوتمندانه به پرولتاریا و یا به نژاد آریایی اعطا کردند؛ با این همه کارل پوپری هم بودکه هم چون روسو ـ منتقد بلند آوازه روشنگری ـ پرسش از چه کسی باید حکومت کند را پرسشی مفسده انگیز و بی حاصل دانست. پوپر محل تأکید را از شخص حاکم به روش حکومت تغییر داد. خلاصه این که ما امروز ناچاریم از دموکراسی به مثابه  ی“روش” سخن بگوییم و از جمهوری به مثابه “شکل” .

دموکراسی مفهومی مدرن است. مضحک است که ما  بر مکانیزم های کهن حکومت نام دموکراسی نهیم. بیعت ، بیعت است نه دموکراسی. خریدن آرای رعایا بدست فئودالان یک مکانیزم اقتصادی غیر انسانی است و کمترین ربطی به معنای دموکراسی ندارد. اینکه شیخ قبیله ای یا بزرگ عشیره ای افرادش را بسیج کند و به پای صندوق های مفلوک رأی بکشاند نیز مناسبتی سنتی و البته ناسازگار با حقوق بشر است که مناسب با دوره ی “ پیشا شهرنشینی ” انسان است و بنابراین آن چه از چنین صندوق هایی در آید مؤید دموکراسی نیست. حکم شرعی مفتیان و فقها نیز رابطه ای شخصی و اعتقادی بین مقلِد و مقلد و مرید و مراد است و جایی برای مفهوم “حق” به جای نمی گذارد. تمام این شکل ها در خدمت گفتمانی “ تکلیف محور”ند ونه “حق محور” ، پس از آن دموکراسی به معنای اصیل آن برنمی آید.

انتخابات یکم اسفند بر پا شد. انتخاباتی دو مرحله ای که مرحله اول آن به دست اعضای شورا ی نگهبان برگزار شد و این مرحله به مراتب بیشتر شایسته ی نام انتخابات است تا مرحله ی دوم که علی الظاهر به دست مردم صورت گرفت.

انتخابات به باور ما غیر آزاد ، ناعادلانه ، و البته غیر دموکراتیک بود. ازهمین رو شمار فراوانی از شهروندان ایرانی ناگزیر از حق خود برای “  انتخاب” چشم پوشی کردند و تن به تکلیف تحمیلی ندادند.

اما پرسشی که این روزها بسیاری را آشفته می سازد این است که چه بر سر اصلاحات خواهد آمد؟ آیا بنیادگرایان ایران را به سال های دهه ی شصت باز خواهند گرداند؟ و از همه مهم تر این که اصلاح طلبان که معتقد به گفتمان “حق محور”ند چه باید کنند؟ مجال کار سیاسی از میان برداشته شد. مجال کار مطبوعاتی که  در این سالها به تناوب سختی ها و تنگناهای کار حزبی را صبورانه به دوش کشید اینک از همیشه اندک تر است. حزب، که ما سالیان زیادی است در جستجوی آن بوده ایم اراده ی حاکمان هیچ گاه مجال اش نداده است؛ حتا به یک روایت در تاریخ مبارزات سیاسی درایران، تنها و تنها یک حزب سیاسی ـ به معنای دقیق کلمه ـ وجود داشته و آن نیز حزب ناکام و افیونی توده بوده است. پس اصلاح طلبان در کجای این فضا باید بایستند و از مفهوم های محوری  “دموکراسی”،“حق” ،“انتخابات” و .. دفاع کنند؟

به باور من لازم است با قرار دادن  بیانیه ی پنجم جبهه ی مشارکت در مقام کف مطالبات مردم، ائتلافی تازه متناسب با شرایط جدید به وجود آید و از آن پس تمامی معتقدان به اصلاحات به صورت فراگیر در این جبهه مشارکت داشته باشند. از پیش روشن است که چنین جبهه ای به خاطر خصلت طیف  وار و تنوع اعضایش تا چه حد گرایش به از هم پاشیده شدن دارد و امید به بقای آن البته اندک و دشوار است، اما توجه به ضرورت زمانی و سیاسی آن ما را به ملاحظات استراتژیک  بیشتر وا می دارد. این ملاحظات باید معطوف به یافتن مشترک ترین و بنیادی ترین خواست ها باشد. در این میان در نظر داشتن فضای فکری ایران، ارزش های مشترک جامعه ی بین المللی، وضعیت به هم پیوسته ی رسانه های فرا ملی و البته تنگناهای پیش رو عناصری است که باید در انتخاب محورهای عمده و استراتژی اصلی مد نظر داشت.

به باور من با در نظر گرفتن این فاکتورها، نخستین محوری که بیش از همه ظرفیت تبدیل شدن به خواست عمومی را دارد محور “حقوق بشر” است. ذیل این محور کلی و با استراتژی به هم پیوسته کردن مطالبات، تمامی فعالان حقوق بشر که اکنون با وجهه ای فرهنگی و نه تنها سیاسی به فعالیت می پردازند قرار می گیرند؛ روزنامه نگاران و مدیران مسئول روزنامه هایی که اکنون وجود ندارند، انجمن صنفی روزنامه نگاران و انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و شخصیتهایی چون عیسی سحرخیز و محسن کدیور؛ ائتلاف ملی مذهبی ها، نهضت آزادی و جبهه ملی با تنوع و غنای درونی از حضور شخصیت هایی با سابقه ی مبارزاتی درخشان  چون سحابی، بسته نگار، محمد و غلامعباس توسلی، ابراهیم یزدی، ورجاوند و قهاری به همراه طیف جوان تر این جریان مانند علیرضا رجایی، سعید مدنی، محمود عمرانی و ائتلاف نمایندگان مستعفی که در ماه های پیش از انتخابات تمام توان و جسارت خود را برای دفاع از جمهوریت به کار گرفتند؛ و نیز تحکیم وحدت به مثابه ی تنها تشکل دانشجویی فراگیر و هوادار جسور دموکراسی و حقوق بشر در محیط دانشگاهی.

در این میان پتانسیل دیگری هم وجود دارد که در این سال ها همواره به انزوا و کنجِ خانه رانده شده یعنی جریان روشنفکری غیردینی با محوریت کانون نویسندگان ایران. دراین جریان قشری از خلاق ترین و پرتوان ترین نیروهای فکری وجود دارند که حاضرند تن به مبارزه ای با محوریت حقوق بشر و آزادی بیان بدهند. البته به خاطر فشارهایی که بر این جریان وجود دارد شناخت درست از این قشر اندکی دشوار است. اما لااقل به عنوان پشتوانه ای فرهنگی یا تئوریک می توان چشم به نام هایی چون سیمین بهبهانی، خشایار دیهیمی و فریبرز رییس دانا داشت. روشنفکران دینی چون سروش و مجتهد شبستری نیز از آغاز از شرکت در چنین برنامه ای ابایی نداشته اند.

این ائتلاف بزرگ می تواند فارغ از اختلاف نظرهای ایدئولوژیک حتی مطالبات اقتصادی را نیز ذیل عنوان حقوق بشر سامان دهد. در این وضعیت این ائتلاف پرتنوع و متکثر می تواند نمایندگی طیف وسیعی از ایرانیان اصلاح طلب داخل و خارج ایران را بر عهده گیرد.کمترین کارکرد این ائتلاف به هم پیوسته کردن مطالبات است.

البته به خاطر فراگیری ائتلاف و هواداران فراوانی که در سطح جامعه عضو یا پشتیبان این ائتلافند و نیز با وجهه ای که به سرعت در فضای بین المللی حاصل می شود اولا هزینه های کار کاهش یافته یا لااقل در تکثر موجود سرشکن خواهد شد و ثانیا به خاطر اعتبار این ائتلاف هرگونه برخورد با آن به تضعیف موقعیت کاریزماتیک یا مردمی جریان برخوردکننده منجر خواهد شد.

در موقعیتی که این استراتژی ایجاد می کند با اطلاعات به هم پیوسته و فعال کردن عرصه ی عمومی از طریق گروه های دانشجویی، گروه های حقوقی، گروه های فرهنگی و گروه های اقتصادی توجه جامعه ی بین الملل به سمت این جریان به هم پیوسته جلب شده و موج دموکراسی خواهی و حقوق بشر به هم خواهند پیوست که حاصل آن باقی ماندن جزیره ی کوچکی از اقتدارگرایان و محافظه کاران است که برگ برنده را در دست جبهه ی اصلاحات قرار خواهد داد. درنتیجه جبهه ی مقابل مدام ریزش خواهد کرد و احزاب نیمه اصلاح طلبی چون حزب همبستگی و مجمع روحانیون تصمیمات جدی تری اتخاذ خواهند کرد که شاید بتوان با چنین برنامه ای طرف مقابل را وادار به امتیازدادن نمود.

اما مهم آن که درچنین طیف گسترده ای که لاجرم حمایت لایه های اجتماعی را در بر خواهد داشت هیچ گاه آفتاب غروب نخواهد کرد حتا اگر دقایقی پشت ابر بماند.



نشریه ی کوبه - شماره‌ی ۲