دیوار




۱.حدیث کهنه ی انکار و طرد دست کم در جامعه ی معاصر ایران همواره حضوری تأمل برانگیز و چشم گیر داشته که این امر پس از ورود مظاهر دنیای جدید به جهان زیست ایرانیان با آن مناسبات سنتی و گذشته نگر، خودنمایی بیشتر از پیشی یافته است.
گویا از همان روزها که چیزی شبیه روزنامه پایش به خاک ایران باز شد تا این روزها که همه جا سخن از ماهواره و اینترنت به میان آمده است همه ی چیزها در قالب طرحی کلی به وقوع پیوسته و در این میان، تنها آدم هایی بودند که آمده اند و رفته اند و هریک جای خویش را به دیگری واگذاشته اند و هرآنچه در طول این سالیان اتفاق افتاده هریک رونوشتی از جریانات پیشتر از خود بوده که فقط رنگ و لعابی عوض کرده است و گروهی به طرزی ناشیانه
کوشیده اند که آب و تابی امروزین به آن بدهند.
۲. و باز هم همان حدیث کهنه ی انکار و طرد که باززایی شده است. اگر روزگاری مطبوعه هایی در این حوالی رخ نمودند و صاحبان قدرت و شوکت اگر نتوانستند آنها را مجیزگوی خویش کنند، درشان را تخته کردند و مشفقانه آنان لب دوختند، امروز هم بعضی بر این گمانند که می شود با شیوه هایی پالوده تر و امروزین تر در همان راه پیشینیانشان گام نهند و با امواج مزاحم یا فیلتر کردنهای عجیب و غریب عرصه را جولانگاه مطلق خویش کنند و این چنین شعور مخاطبان را دست کم و حتی نادیده بگیرند.
۳. روزگاری چینیان دیواری ساختند برای محافظت خود در مقابل مهاجمانشان؛ بگذریم که این هم بیشتر از هر چیز خواسته ی حاکمان شان بود و مصیبت و سختی کارها بر دوش رعایا افتاده بود. آن روزها شاید این دیوار به کار آمده باشد اما این روزها… خودتان بروید حال و روز چین را ببینید.
۴. عاقبت این انکارها و طرد کردن ها، این تلاش های بی حاصل برای کشیدن دیوار در این حوالی که «پیش از ورود اجازه بگیرید»، این خواست یکه تازی در عرصه ای فراخ و بی هم آورد، چیست جز چشم بستن بر جهانی که در آن سر می کنیم با این استدلال که «من چیزی
نمی بینم پس چیزی وجود ندارد!».
۵. اگر هریک از مردمان این جامعه را هم در چاردیواری ستبری محبوس کنیم بالاخره روزی آن دیوارها هم کارکرد خود را از دست خواهند داد، و آن روز چه کسی به این پرسش ناگزیر پاسخ خواهد داد که: «قرار بود دیوار از ما در برابر چه کسی محافظت کند؟». (۱)

۱ . مجموعه ی «داستانهای پس از مرگ» - داستان «دیوار چین» - فرانتس کافکا - مترجم علی اصغر حداد – انتشارات تجربه

محمد نجفی